شهرآرانیوز؛ نمایش «آشغال مرد» براساس اثری از ماتئی ویسنی یک و به کارگردانی نظیر برهان است. این نویسنده مشهور رومانیایی فرانسوی در اثر متفاوتش از تک گوییها استفاده کرده است. او این متنها را همچون تکههای آینهای معرفی کرده که شکسته است. آینهای که پیش از این یک بازتاب واحد از روح و جسم انسان و جهان داشته و اکنون تکههایی از آن در دست ماست.
تکههایی که متعلق به همان ماده اولیه اند و همین تعلق به ماده اولیه است که وحدت، عطر، بو و هویت آنها را شکل میدهد. نمایش از بازسازی آینه تشکیل شده است. این ماجرا بازی جذابی است، زیرا هربار قطعاتی را در دست داریم که آنها را گردهم میآوریم و چیزی از آنها میسازیم.
آینهای که کامل نیست، اما بسیار چیزها را در خود بازمی نمایاند. این بازی پایان ندارد؛ زیرا به بازیگران تئاتر اجازه میدهد هربار داستانی دیگر و آینهای دیگر پیدا کنند. ماتئی وینسی یک، یکی از سردمداران دوران مدرن و قرن بیستم در مفهوم تئاتر معناباخته به شمار میرود. «آشغال مرد»، برشی تجزیه شده از برخی نمایشنامههای مختلف با رویکرد و محوری ساکت و ثابت است.
گروه اجرایی نمایش «آشغال مرد» از استان سیستان وبلوچستان برای ارائه این نمایش، همه تلاشش را کرده است تا هم به تفکر ویسنی یک و هم با نگاه فرهنگی انسان شرقی به مسئله معناباختگی نگاه کند. بر این اساس است که فصلی از طراحی صحنه این اثر به دایره مرکزی در صحنه بازمی گشت که بنا به قرارداد نمایشی، این گونه مشخص است که هرکس بر این دایره وارد شود و درون آن قرار گیرد، هویت خودش را از دست میدهد.
آنچه نظیر برهان، کارگردان «آشغال مرد»، برای روایت اثرش انتخاب کرده است، نشان دهنده سیر مطالعاتی، هوش و ذکاوت و اشراف به آرا و اندیشههای جهان شمول او برای تولید یک اثر نمایشی است، اما اتفاق تلخ، زمانی به وقوع میپیوندد که با وجود فرم مناسبی که اثر ویسنییک در اختیار گروه نمایشی قرار میدهد و همچنین تفکر و اندیشهای که این اثر نمایشی در فرازهایی از ارتباط مستقیم خود با ذهن کاوشگر و اهل مداقه مخاطب برقرار میکند، در حوزه فرم اجرایی گروه دچار آسیب میشود.
اگر ما در این نمایش نقدمان را بر اضمحلال مفهوم انسانیت قرار داده ایم، پس تا این حد تأکید گروه بازیگران برای ارائه اثر با رویکرد بازی اغراق شده و انرژی خوب چه در لحن، چه در بیان و چه در حوزه بهره بردن از زبان بدن خود، قابل فهم نیست و نمایش «آشغال مرد» را دقیقا به دو نیم قسمت میکند.
نیمه اندیشه ورز آن محترم است و در حوزه محتوا تعریف میشود و نیمه دیگر، بُعد اجرایی یا فرم اثر است که به هیچ وجه و با هیچ چسبی قابلیت اتصال به تفکر را ندارد. بی تردید پیداست که غرض از این نوشته، استفاده از لحن و بیان آرام یا سکون و سکوت بازیگر در قالب میزانسنهای طراحی شده مدنظر راقم این سطور توسط کارگردان و گروه بازیگران نیست.
تأکید بر اغراق در شیوه بازی بدن و زبان بدن بازیگر با میزانسنهای اغلب شکسته و نه منحنی، چنان تندی، تیزی و تلخی را در رویارویی با زندگی انسان قرار میدهد که حاصل بیشتر پریشانی ذهن مخاطب در به هم پیوستن دانههای پازل نمایش «آشغال مرد» است. در نهایت باید تأکید کرد که با تغییر شیوه تکنیکی و فرم مدنظر نظیر برهان برای اجرای نمایش «آشغال مرد»، مبتنی بر داشتههای معنایی، فرهنگی و هویتی استان خود -سیستان وبلوچستان- میتوانست دستاوردهای بسیار بیشتری را برای نمایش به همراه داشته باشد.
امین خرمی-منتقد و روزنامه نگار